عکاسی = رنگ  و خطوط زیبا
عکاسی = رنگ  و خطوط زیبا

عکاسی = رنگ و خطوط زیبا

آموزش رایگان طلاق و عشق دوم به سبک تلویزیون | نقد وارده

آموزش رایگان طلاق و عشق دوم به سبک تلویزیون | نقد وارده

آموزش رایگان طلاق و عشق دوم عنوان نقدی است از یکی از مخاطبان محترم سرزمین هنر honarland.ir که به تازگی به دستمان رسیده است و به نکته ی مهم و تکان دهنده ای درباره بازنمایی رفتار مجریان سرشناس سیمای جمهوری اسلامی ایران در برنامه های مشهوری چون خندوانه می پردازد که به دلیل همین ظرافت نگاه می تواند برای مخاطبان عزیز و کاربران گرامی این وبسایت جالب باشد. منتظر نظرات و دیدگاههای مختلف شماعزیزان در این زمینه هستیم.

آموزش رایگان طلاق و عشق دوم به سبک تلویزیون

یاسر شیرازی

این سه رخداد، می تواند بی اهمیت فرض شود اما در رسانه ای که دانشگاه عمومی نامیده می شود نمی توان به سادگی از کنار آن گذر کرد و قدری تأمل درباره آن می طلبد:

۱- حدود دو سه سال قبل، «زهرا عاملی» شاعر و ترانه سرا، مجری سابق و ممنوع التصویر تلویزیون، ترانه ای با نام “عشق دوم” سرود که احسان خواجه امیری این شعر او را موسیقی بخشید و در حنجره انداخت. مدتی بعد درست زمانی که فرزاد حسنی به تازگی از آزاده نامداری جدا شده بود و اختلافات اینترنتی این دو نفر؛ شدیدا” بالا گرفته بود، فرزاد حسنی به عنوان مجری رادیو، از وسط یک برنامه ی رادیویی با زهرا عاملی تماس برقرار می کند تا در مورد این ترانه ی “عشق دوم” با هم گفت و گو کنند.
زهرا عاملی
زهرا عاملی

در این مکالمه زهرا عاملی، یکی از دلایل اینکه چرا این ترانه را سروده و به آن علاقه دارد، اینطور عنوان می کند که :

“برای اینکه من خودم هم عشق دوم هستم.”

۲- حدود دو ماه قبل رامبد جوان ( همسر سابق سحر دولتشاهی و همسر اسبق ماندانا روحی)، عشق سوم خود(!!!) یعنی نگار جواهریان را مهمان برنامه ی خندوانه کرد و مفصل با هم دل دادند و قلوه گرفتند.

۳- چند شب قبل ( شنبه شب ۴ آذرماه ۱۳۹۶) در شبکه ی هفت سیما ( شبکه ی آموزش ) برنامه ی “همیشه خونه”، میزبان آقای شهرام شکیبا و عشق دومش یعنی ستاره سادات قطبی بود که باز اینجا هم بسیار دل و قلوه داد و ستد شد و البته قرار بر این شد که از شبهای آینده، این برنامه را همین زوج عشق دومی اجرا کنند!! شهرام شکیبا همسر سابق مهسا ملک مرزبان مجری شبکه چهار سیما بوده است.

حال بیندیشید که صدا و سیما چقدر در حال عادی سازی طلاق و ازدواج دوم پس از طلاق می باشد…!!!

سوال اینجاست که در جامعه هنرمندان، چه خبر است؟ با این میزان از شیوع و رواج طلاق در میان آنها، چگونه با فیلمها و سریالهایی که بازی می کنند، می خواهند “خانواده ی ایده آل” را به ما آموزش بدهند؟ آیا در اذهان عمومی جامعه این تصور ایجاد نمی شود که خانواده ی ایده آل، فقط در فیلمها نمود دارد و در واقعیت، قابلیت پیاده سازی ندارد؟

و سوال دیگر اینکه شبکه ی آموزش و باقی شبکه های رادیویی و تلویزیونی، با پخش چنین برنامه هایی دقیقا چه مفهوم و فرهنگی را می خواهند آموزش بدهند؟

( آموزش رایگان طلاق و عشق دوم | نقد وارده | به قلم یاسر شیرازی)

منبع سایت هنرلند

رادیو خیلی دور، رادیو خیلی نزدیک (۱)


رادیو خیلی دور، رادیو خیلی نزدیک(قسمت اول)

علیرضا دباغ

مدتهاست دستم به قلم نمی رود تا از رادیو بنویسم؛ رسانه ای که دوستش دارم و جوانیم را به پایش ریختم.

مدتی قبل دوست گرانقدر جناب باقر رجبعلی در یادداشتی که در «ایسنا» منتشر کرده بود از من گلایه کرده بود که چرا برای نقد برنامه های رادیو به اندازه نقد تلویزیون چیزی نمی نویسم. به آن عزیز حق دادم ، اما چه می توانستم بنویسم برای رسانه ی عزیزی که روز به روز در چشم مدیران رسانه ملی عزتش نادیده انگاشته می شد. از قدیم گفته اند حرمت امامزاده به متولی آن است.

من سالهاست که دیگر رؤسای رسانه ملی را متولی رادیو نمی دانم؛ چرا که خودشان به دست خود حریم رادیو را محترم نمی شمرند و فقط بر این رسانه ی نجیب مدیریت کرده اند نه تولیت داری! که تولیت با حرمت و احترام همراه است، نه اداره ی معمول یک مجموعه.

متولی رادیو

پس متولی رادیو کیست؟ به اعتقاد من رادیو یک تولیت متکثر دارد و آن رادیوئیهای واقعی هستند. رادیوئی واقعی ممکن است هیچگاه مدیر نشود اما حریم دار حرمت رسانه ی خویش است. رادیویی اگر مدیر شود هم پابند همان حرمتهاست و اگر از او بپرسی مدیری یا «رادیویی» می گوید «رادیویی»!

رادیویی ها

«رادیویی» کیست و رادیوئیها چه کسانی هستند؛ خود حدیث مفصلی است که در زمانی دیگر به آن خواهم پرداخت  اما آنچه مرا پس از ماهها سکوت درباره رادیو دست به قلم  کرد، انتصاب دکتر شاه آبادی به ریاست رادیو یا به قول تشکیلات سازمانی صدا و سیما ، معاونت صداست. تغییر دیر هنگامی که در این معاونت اتفاق افتاد  کار را بیش از آنکه برای رادیوئیها دشوار کند برای خَلَفِ بانو «نسرین آبروانی» دشوار کرده است. بانویی که با تمام احترامی که برایش قائلم ، اما نمی توانم از این حقیقت به سادگی بگذرم که رادیو را بیش از پیش مهجور و مظلوم کرد، و این چنین بود که رییس رسانه ملی سرانجام تصمیم گرفت گوشه چشمی هم به این زاویه از صدا و سیما بیاندازد.

رادیو در زمان علی عسکری

آن زمان که رادیویی ها منتظر بودند «دکتر علی عسکری» تصمیم های اشتباه «دکتر سرافراز » را اصلاح کند، رئیس رسانه ملی ترجیح داد دامنه ی تغییرات سازمانش را به همه جا ببرد الّا رادیو . دامنه ی تغییراتی که وی ایجاد کرد از سیما و شهرستانها تا فنی و فصای مجازی همه را شامل شد اما به رادیو نرسید در حالی که رادیو به نفسی تازه نیاز داشت. شاید هیچ گاه پشت پرده ی این ابقا و این نگاه نا امید کننده به رادیو بر ما فاش نشود اما آنچه مسلم است اینکه رادیویی ها به خوبی فهمیدند که در معادله تغییرات بنیادی صداوسیما محلی از اعراب ندارند.

بارقه ی امید

اکنون کار از دست شده است ، اما آنچه بارقه ی امید را در دلم روشن کرده این است که بچه های رادیو پالسهای مثبتی از این چند روز مدیریت جدید معاونت صدا فرستاده اند. آنها هنوز امیدوارند و باید امیدشان را تقویت کرد. و همین باعث شد تا یک بار دیگر دست به قلم شوم و برای رادیو و رادیویی ها بنویسم. آنچه در قالب این مقاله خواهید خواند تلاشی است برای شناخت بیشتر همه ی علاقمندان رادیو به واقعیتهایی که درباره رادیو وجود دارد از خیلی دور تا خیلی نزدیک ؛ که بیش از هرکسی شاید برای معاون جدید صدا مفید باشد…..